پیوند مارکسیسم و دموکراسی در کرالا

مداخله‌ی دولت[۱] و سیاست های اصلاحی[۲]: رژیم های به رهبری جبهه‌ی متحد کمونیستی در کرالا•

نویسنده: جایدیپ نایر• برگردان: سعید انوری نژاد•

توضیح:

در سال ۱۳۸۸ یکی از اساتیدم تز دکترای فلسفه سیاسی دانشجویی هندی در دانشگاه جواهر لعل نهروی دهلی را به من داد تا مطالعه کنم. این تز که به بررسی سیاست های حزب حاکم کمونیست در ایالت کرالای هند می پرداخت در وهله اول چندان برایم مهم جلوه نکرد. برای من که حتی نمی دانستم کرالا در کجای هند است و از سیاست هند هم بیش از حزب کنگره و بهاراتیا جاناتا چیزی نمی دانستم و واحد سیاسی که در خور توجه باشد هم کمتر از دولت مرکزی نمی توانست باشد، سخت بود تا خودم را راضی کنم نگاهی به این تز دکترا بیندازم. اما به هر حال آرام آرام به سراغ خود کرالا رفتم.

کرالا ایالتی است باریک و کشیده در جنوب هند و در سواحل غربی این کشور. در میان ایالت های ۲۹گانه هند، از نظر مساحت ۲۲ام و از نظر جمعیت سیزدهم است. اما این واحد متوسط القامه، دارای بالاترین شاخص توسعه انسانی (۰٫۷۹۰)، بالاترین نرخ سواد (۹۳٫۹%)، بالاترین امید به زندگی (۷۷) و کمترین نرخ رشد جمعیت است.

این آمار وقتی جالب توجه تر می شود که بدانیم کرالا اولین جایی -در سرتاسر جهان- است که یک حزب کمونیست در طی انتخاباتی آزاد قدرت  سیاسی را در دست گرفته و این قدرت را در طی دهه ها -به جز مقاطعی کوتاه- به صورت دموکراتیک حفظ کرده و سیاست های همه جانبه خود را پیش برده است.

چند سال بعد و در سال ۱۳۹۱ که با همسرم مقدمات سفری گردشی به هند را می چیدیم شک نداشتم باید این ایالت را ببینم و چنان هم شد. هر چند در برهه ای که کرالا را می دیدیم حزب کمونیست بر سر قدرت نبود، اما همچنان پرچم های سرخ و تصاویر مارکس و لنین و دیگر نمادهای مارکسیسم همه جا در اهتزاز بود. در آنجا با افراد بسیاری درباره مسایل مختلف صحبت کردم. امر مشترک در میان همه آنها این بود که به کرالایی بودن خود افتخار می کردند و پیش از هر چیز به عنوان مقدمه حرف هایشان می گفتند.

در مقاله پیش رو که چکیده تز دکترای آقای جایدیپ نایر است خواهید دید ائتلافی از احزاب کمونیست در طی دهه ها چه سیاست ها و تاکتیک هایی در پیش گرفتند تا هم از آرمان های خود فاصله نگیرند و هم پیشرفت واقعی در همه زمینه ها را برای کرالا فراهم سازند. آنها حتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز توانستند با اعتماد به نفس بالایی به حیات خود در سطح سیاست محلی ادامه دهند چنان که در حال حاضر نیز همین ائتلاف قدرت را در کرالا در اختیار دارد.

متن:

در بسیاری از جوامع پیشرفته ی سرمایه داری و کشورهای درحال توسعه (سرمایه داری) که با سابقه ی استعماری بوده اند، مداخله ی دولت برای رسیدن به پیشرفت روز به روز آشکارتر می شود. دولت نقش خود را از صرف حفاظت قانون و نظم به انجام کارهای مختلفی چون امور رفاهی و حتی شکل دهی به افکار عمومی گسترش داده است. شرایط موجود در هر برهه ی تاریخی مشخص کرده است که آیا مداخله ی دولت منجر به اصلاح خواهد شد یا وضعیتِ موجود را حفظ خواهد کرد.

با وجود نوشتارهای فراوان درباره ی دخالت دولت چه در جوامع در حال توسعه و چه جوامع توسعه یافته، عمده ی توجه در آن ها به دخالت دولت ها/رژیم ها در سطح ملی است و امکان این مداخله وابسته به میزان استقلال دولت قلمداد شده است. توجه این مقاله به مداخله ی دولت در سطح رژیم های محلی مانند دولت های به رهبری حزب کمونیست است که در کرالا قدرت را در دست داشته اند. در این میان، چهار دوره رژیم به رهبری جبهه ی متحد کمونیستی مورد تحلیل قرار می گیرند: سال های ۱۹۵۷-۱۹۵۹، ۱۹۶۷-۱۹۶۹، ۱۹۷۰-۱۹۷۷ و ۱۹۸۷- ۱۹۹۱٫

اگر به بحث های جاری در رابطه با فروپاشی کمونیسم و گسیختگی اتحاد جماهیر شوروی سابق توجه شود، اهمیت این مقاله بیشتر خواهد شد. در معدود کشورهایی که کمونیسم، چه به صورت یک ایدئولوژی کاملا انفعالی و چه به عنوان یک مدل حکومت (ملی یا محلی)، هنوز به حیات خود ادامه می دهد، این ایدئولوژی به طرز انکارناپذیری سودمند واقع شده است. به علاوه این کشورها بر پایه ی خصوصیات جوامع خویش، درک خود از تئوری و عمل کمونیستی را داشته اند ، و این امر منجر به تحرک و جهش های بیشتری در جنبش ها و احزاب کمونیستی شده است.

انتخاب کرالا از آن جهت مهم است که مشکلات و پیچیدگی های حضور دموکراسی رادیکال در یک مجموعه ی فدرالِ لیبرال دموکراتیک را قابل درک می سازد. در اینجا بود که کمونیست ها برای اولین بار در رای گیری عمومی سال ۱۹۵۷ به قدرت رسیدند و از آن پس تبدیل به نیرویی مهم در عرصه ی سیاسی کرالا شدند. تحلیل سیاست ها و اصلاحات رادیکال انجام شده در چهار دوره رژیم به رهبری جبهه ی متحد کمونیستی در کرالا، امکان درک استراتژی ها / تاکتیک های مختلف کمونیست ها که در طول سال ها و در نتیجه ی شرکت در سیاست های انتخاباتی تکامل یافته است را به ما می دهد. کمونیسم در کرالا به واسطه ی نهضت های ارضی رادیکال و جنبش های اصلاحی اجتماعی تکامل یافته است و در خط فکری حزب در سطح ملی تاثیرگذار بوده است.

معدود مطالعاتی که به اصلاحات رادیکال انجام شده توسط رژیم های محلی چپ در کرالا (هرینگ[۳]) و بنگال غربی (کوهلی[۴]) نظری انداخته اند، حوزه ی تمرکز محدودی دارند. تاکید آنها بر استقلال کمتر دولت های محلی در مقابل دولت ملی و فشارهای تحمیلی از جانب ساختار فدرال هند است. رویکرد چنین مطالعاتی بر جنبه هایی خاص، نظیر نوع رژیم یا نبردهای دهقانی، برای توضیح اصلاحات موفق در دولت است. اما آنها فاکتورهای عینی و ذهنی بسیاری را همچون رهبری، نوع رژیم، رادیکالیسم دهقانی، مسایل بوم شناختی، سواد و … که به طور همزمان در امکان ایجاد تغییرات رادیکال در کرالا (و تا حدی در بنگال غربی) تاثیر داشته اند، نادیده می گیرند.

در این مقاله رویکردهای مارکسیستی به دموکراسی لیبرال را بررسی خواهیم نمود تا بتوانیم به درکی از چرایی افزایش مشاجرات کنونی درباره ی کمونیسم پارلمانی برسیم. در حالی که مارکس، انگلس و لنین احتمال کمی برای رسیدن به تحول سوسیالیستی به وسیله ی دموکراسی پارلمانی قایل بودند، تجدیدنظرطلب هایی[۵] مانند برنشتاین[۶] و کائوتسکی[۷] موضع چپ گرایانه را در جریانات پارلمانی پدید آوردند. دست آوردهای احزاب کمونیست اروپای غربی، به خصوص در ایتالیا (به رهبری گرامشی[۸])، ابعاد جدیدی به مشاجرات در رابطه با گذار صلح آمیز به سوسیالیسم بخشید. به این ترتیب منازعه بین احزاب کمونسیت و سوسیال دموکرات شدت گرفت و روندی که احزاب کمونیست برای دستیابی به مردم سالاری اجتماعی[۹] در دموکراسی های لیبرال در پیش می گرفتند اهمیت یافت.

از این رو، در بررسی رژیم های به رهبری حزب کمونیست در کرالا، توجهمان به دو روند همزمان است: یکی حوزه هایی در سطح دولت رسمی است که رژیم های چپ، با وجود محدودیت های ناشی از ساختارها و قوانین کاپیتالیستی موجود، جهت قانون گذاری و اجرای سیاست های رادیکال قادر به دخالت در آنها هستند. فرآیند دیگر که نتیجه ی الزام های انتخاباتی است، منجر به غیر رادیکال شدن تدریجی احزاب کمونیست و شرکت آنها در مردم سالاری اجتماعی می شود؛ واقعیت این است که دموکراسی بورژوایی و حکومت مشروطه محدودیت های زیادی برای جنبش های انقلابی ایجاد کرده اند و آنها را به سمت آنچه می توان آنرا مشروط ی دوجانبه[۱۰] نامید، سوق داده اند.

هر چند اولین رژیم به رهبری حزب کمونیست در کرالا (۵۹-۱۹۵۷) سعی در قانونی کردن سیاست های رادیکال در اصلاحات ارضی و آموزش داشت، اما نیروهای ارتجاعی که توسط دولت مرکزیِ زیر نظر حزب کنگره حمایت می شدند، به صورتی غیر دموکراتیک آن را ناکام گذاشتند. همچنین، از آنجا که هر دو رژیم ۱۹۵۷ و ۶۹-۱۹۶۷ دارای یک رییس بودند و قصد به انجام رساندن سیاست های اصلاحات ارضی رادیکالی که از ۱۹۵۷ شروع شده بود و شامل قانون رادیکال اصلاحات ارضی در کرالا، ۱۹۶۹، بود داشتند، در مقایسه با هم تحلیل شده اند. این سیاست ها بالاخره در ۱۹۷۰ اجرا شد. علاوه بر این، در حالی که حزب کنگره همچنان در مرکز بر سر کار بود، رژیم ۱۹۶۷ با علم به اینکه امکان برکناری غیرقانونی همانند آنچه در سال ۱۹۵۹ رخ داد وجود دارد، دست به عمل زد. مطالعات مفصل درباره ی اصلاحات مختلف (به خصوص اصلاحات ارضی) انجام شده، نشانگر تاثیرات عمیقی است که این رژیم ها بر جامعه، سیاست و اقتصاد کرالا داشته اند. جالب اینکه، قانون رادیکال اصلاحات ارضی در کرالا، ۱۹۶۹، در خلال سال های ۷۷-۱۹۷۰، در رژیم ائتلافی حزب کمونیست هند-حزب کنگره، و در حالی که حزب کمونیست هند (مارکسیست) دائما تهدید جنبش های مردمی به منظور تسریع در اجرای این قانون را مطرح می کرد، جامه ی عمل پوشید. در عین حال به خاطر تحرکی که رهبری مسالمت جوی حزب کمونیست هند (به خصوص آچوت ها منون) از خود نشان داد، این دوره با پایداری و توسعه ی سیاسی نسبی همراه بود.

عملکرد این سه رژیم سه چیز را روشن تر کرده است:

•تفاوت های بین حزب کمونیست هند (مارکسیست) و حزب کمونیست هند[۱۱] در مورد نقش سیاست های پارلمانی.

•برداشت های حزب کمونیست هند و حزب کمونیست هند (مارکسیست) از تاکتیک های جبهه ی متحد. تصور حزب کمونیست هند از تاکتیک های جبهه ی متحد این بود که باید عملا نشان دهد آلترناتیوی قوی در برابر حزب کنگره است و بخش هایی از حزب کنگره را در بر بگیرد، یعنی “اتحاد از بالا”. که این منجر به ائتلاف حزب کمونیست هند-حزب کنگره شد. حزب کمونیست هند (مارکسیست) جبهه ی متحد را به عنوان وسیله ای (ابزاری) جهت مبارزه ی دوجانبه با دولت مرکزی از سویی و سیاست های شرکای غیرمارکسیست ائتلاف که بر ضد طبقه ی کارگر بود، در نظر می گرفت، این حزب خواستار “اتحاد از پایین” بود. نتیجه ی این سیاست “آشوب و مدیریت” که موجب افزایش نارضایتی زیادی در جبهه شد.

•ماهیت سیاست های وضع شده بیانگر موانع ساختاری و محدودیت های ذاتی اصلاحات رادیکال در یک دموکراسی لیبرال است. مثال مناسب این وضعیت که ریز به ریز بررسی شده است قانون رادیکال اصلاحات ارضی در کرالا، ۱۹۶۹، است، چه در مفهوم سازی و چه در اجرا.

•تغییرات تدریجی که احزاب کمونیست بنا بر مصلحت های پارلمانی شان در محتوای سیاست های وضع شده، موضوعات مورد توجه و تاکتیک های انتخابی ایجاد کرده اند، یعنی رسوخ کجروی های ناشی از سیاست پارلمانی.

جبهه ی دموکراتیک چپ (۹۱-۱۹۸۷) از آن رو متمایز است که، همچون رژیم ۱۹۵۷، از هر اتحادی با گروه های اشتراکی[۱۲] خودداری کرد و برای چهار سال بی هیچ مشکل خاصی دولت را در اختیار داشت. این رژیم با درک عدم امکان بازتوزیع رادیکال بیشتر، به سمت تمرکز زدایی، کشاورزی جمعی و ترغیب مردم به مشارکت در طرح های جدید پیش رفت. نمونه های چنین طرح هایی عبارتند از: طرح آمارگیری منابع مردمی در سطح پانچایات و پروژه ی آکشارا کرالام برای سوادآموزی در سطح ملی. انحصار زدایی از زمین های شخصی، دموکراتیزه کردن دیگر شرایط تولید و ایجاد فرصت های شغلی از طریق دخالت دولت و کارآیی مدیریتی عوامل اصلی پیشرفت های قابل توجه در اقتصاد بود.

تحلیل مشروح تر سیاست های مختلف به خصوص در بخش کشاورزی و صنعت، مداخله ی موثر رژیم های چپ، اصلاحات انجام شده توسط آنها و پیشرفت های اساسی در کیفیت زندگی مردم کرالا را برجسته می سازد. توفیق این مداخلات در اجرای اصلاحات در تباین آشکار با دوره ای است که دولت مردان حزب کنگره اداره ی امور را در کرالا در دست داشتند. این امر همچنین نمایانگر تفاوت هایی است که دو حزب کمونیست و حزب کنگره در اولویت ها و پایگاه های حمایتی خود دارند. بعلاوه، معلوم می شود که اصلاحات در کنه ایدئولوژی کمونیستی است و با وجود محدودیت ها، آنها از فرصت های در اختیار برای ایجاد تغییرات مثبت به درجات مختلف استفاده می کنند.

مقایسه ی بین اصلاحات ارضی انجام شده در کرالا و بنگال غربی زیر نظر احزاب کمونیست نشان دهنده ی آن است که کمونیست های کرالا با درک تهدید بورژوا منشی[۱۳]، در طول چند دهه سعی در لغو نظام ملاک-مستاجری و جایگزینی نظام زمین-دراختیار-کشاورز داشتند. اما کمونیست های بنگال غربی با احتراز از تهدید بورژوازی محافظه کار، سیاست زمین-در اختیار-کشاورز را رد کردند و با سیاست ارضی رژیم های محافظه کار-اصلاح قانون اجاره- سازش کردند. به همین خاطر، رژیم های چپ در کرالا نسبت به بنگال غربی به تحولات ارضی مهم تری دست یافتند. این موضوع بیانگر تفاوت های فکری کمونیست های کرالا و بنگال غربی در اتخاذ سیاست های اصلاحات ارضی است که به شدت تحت تاثیر ریشه های کمونیسم، پایگاه های پشتیبانی و از آن مهم تر آمادگی آنها در چشم پوشی از منافع دولت/انتخابات در ازای دستیابی به اصلاحات رادیکال است.

برخی از مباحث ضمنی و نتایج به دست آمده از این مقاله عبارت است از:

•لیبرال دموکراسی برای رژیم های ایالتی (به خصوص احزاب چپ) مجال اندکی جهت عمل باقی می گذارد.

•میزان دخالت دولت را ساختارهای کاپیتالیستی تعیین می کنند، و در هند قانون اساسی هم در این زمینه تعیین کننده است.

•با وجود محدودیت های لیبرال دموکراتیک، کاپیتالیستی و چهارچوب های فدرال در هند، دخالت های انجام گرفته از سوی رژیم های به رهبری احزاب چپ در کرالا جهت انجام اصلاحات رادیکال موفق از آب در آمد، مثل قانون رادیکال اصلاحات ارضی در کرالا، ۱۹۶۹٫

•به علاوه این اصلاحات بنیادی، محدودیت های کمونیسم پارلمانی را عیان می کند، یعنی سازش هایی که کمونیست های کرالا در تبیین سیاست ها و به کارگیری تاکتیک ها کردند تا بتوانند در انتخابات به پیروزی برسند.

•رعایت حقوق بورژوازی در اصلاحات موفق، تاثیر زیادی در پایه های حمایتی احزاب کمونیستی در کرالا داشت، و مبارزه ی طبقاتی جدیدی در طبقه ی دهقانی ایجاد شد.

•از سال ۱۹۵۷ فرآیندی تدریجی به سوی مردم سالاری اجتماعی در کرالا (و در هند) توسط حزب کمونیست هند و حزب کمونیست هند (مارکسیست) ایجاد شد و این روند با پیروزی در هر انتخابات و شکل گیری جبهه ی متحد نیز تقویت شد.

•برای احزاب کمونیست این موضوع اهمیت بیشتری می یافت که در عین حال “مسوول” و قادر به رساندن مزایای آنی مادی لایق شناخته شوند.

تاکید این مقاله برآورد میزان اصلاحاتی است که با وجود موانع ساختاری ممکن است. در مورد کرالا، به نظر می رسد که کمونیست ها، ولو به قیمت اندکی سازش ایدئولوژیکی، به طور موثری از نهادهای پارلمانی جهت رسیدن به اهداف خود استفاده کردند. در محیط غیر انقلابی، مانند آنچه در هند وجود دارد، تلاش های رژیم های به رهبری احزاب کمونیست در کرالا برای انجام اصلاحات رادیکال بسیار مهم است. دخالت آن ها مهم بوده و تغییرات رخ داده در کرالا قابل توجه است. حتی اگر حزب کمونیست هند و حزب کمونیست هند (مارکسیست) ماهیتا به سوی سوسیال دموکراسی بروند، آنچه برای آنها مهم است در دستور کار نگاه داشتن موضوع دخالت دولت برای انجام اصلاحات است. با این همه، آنچه در طولانی مدت اهمیت دارد تغییرات رادیکال برای بهبود زندگی همه ی بخش های جامعه است، حتی اگر از سطح محلی شروع شود.

به همین جهت، احزاب کمونیست در هند برای انجام اصلاحات در سطوح مختلف باید به تقویت نهادهای پارلمانی بپردازند و از آن ها استفاده ی موثرتری کنند. لزومی ندارد کمونیست ها سیاست های پارلمانی را فقط به عنوان تاکتیک های کوتاه مدت به کار گیرند. آن ها می توانند آن را تبدیل به استراتژی بلندمدت خود کنند بدون آنکه قربانی چنین سیاست هایی شوند. از این رو، جهت تاثیرگذاری بیشتر در فعالیت های پارلمانی، بهتر است که پایگاه توده ای خود را حفظ کنند/توسعه دهند و بعلاوه به تلاش های فرا-پارلمانی نیز بپردازند. این وضعیت زمانی ممکن است که احزاب کمونیست به خود بقبولانند که هند در وضعیتی غیر انقلابی به سر می برد و عمل موثر در این شرایط منوط به فهم و درک گسترده تری از سیاست  است. احزاب کمونیست برای به زیر چتر درآوردن جنبش های اجتماعی جدیدی که دغدغه هایی چون جنسیت، محیط زیست و … دارند و برای ایجاد یک فرهنگ جایگزین ذاتا تساوی طلبانه مبارزه می کنند، می باید به سمت دموکراتیزه شدن پیش بروند و موضوع های مورد توجهشان را گسترش دهند. کمونیست های کرالا گام هایی در این جهت برداشته اند و به طرز موثری در فعالیت های کرالا شاسترا ساهیتیا پاریشاد[۱۴] که یک جنبش مردمی اصیل است شرکت کرده اند.

 

لطفاً در نقل و ارجاع به مطالب، با ذکر نام آبسکورا و مشخصات تهیه‌کنندگان مطالب، حقوق ما را محترم بشمارید.

 

متن اصلی:

http://s1.picofile.com/file/8286149284/Kerala.pdf.html

[۱] State Intervention

[۲] Reform

[۳] Herring, R.J. “Dilemmas of agrarian communism”, Third world quarterly, Vol II, No.1, Jan. 1989.

[۴] Kohli

[۵] Revisionist

[۶] Bernstein

[۷] Kautsky

[۸] Gramsci

[۹] Social democratization

[۱۰] Reciprocal Constitutionalism

[۱۱] در پی اختلافات بین دو کشور اتحاد جماهیر شوروی و چین، حزب کمونیست هندوستان در اکتبر ۱۹۶۳ به دو جبهه تجزیه شد. این دو جبهه هم اکنون با نام های CPI (Communist Party of India) و CPI (M) (Communist Party of India (Marxist) خوانده می شوند.

[۱۲] Communal

[۱۳]  Embourgeoisement: روندی که طی آن قشر بالای طبقه کارگر به قشر پایین تر بورژوازی نزدیک می شود. این نزدیکی از طریق جذب و پذیرش عادات و سلایق طبقه متوسط و در پیش گرفتن سبک زندگی آنها رخ می دهد. (برای توضیحات بیشتر رجوع کنید به: The Blackwell dictionary of Modern Social Thought, Second edition, 2006)

[۱۴]  Kerala Shastra Sahitya Parishad: انجمن علمی ادبی کرالا؛ جنبش علمی برای مردم است که هدف آن آموزش مردم، بالا بردن توان آنان برای درک و تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی جهت مبارزه علیه فقر و ظلم و ستم است. این جنبش با ۳۵ سال سابقه (۱۳۷۹) و ۶۰۰۰۰ عضو از تمام قشرهای اجتماعی در سراسر ایالت کرالا پخش است. (برای آشنایی بیشتر با این انجمن به مجله دانش و مردم، دوره ی جدید، شماره ۳، خرداد ۷۹، صص ۳۰۹-۲۹۸ مراجعه کنید.)

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *