جی۲۰: آیا غرب توسط مجانین اداره می‌شود؟

پیتر کوئنیگ• وبسایت گلوبال ریسرچ، ۸ جولای ۲۰۱۷• برگردان: شمیم شرافت•

 

«به جهنم خوش آمدید!» این شعاری بود که تظاهرکنندگان علیه جی۲۰ با آن از رهبران خودخواندهی جهان که در نشست ۷ و ۸ جولای ۲۰۱۷ در هامبورگ آلمان زیر سایه‌ی مادام مرکل برای بحث درباره‌ی نگون‌بختی‌های جهان و نحوه‌ی حل آنها جمع شده بودند، استقبال کردند. البته این‌که بیش‌ترین آسیب را همین نمایندگان غرب به مادر زمین زده‌اند و اکنون مثلاً در حال حل آن هستند، به کنار.

چه گستاخانه و ریاکارانه!

در آغاز نشست، پلیس برخوردی خشن با تظاهرکنندگان داشت و آنها را کتک زد. غیر از معدودی که بنا بر سنتی قدیمی، هودی میپوشند تا از پلیسها و خبرچین‌ها متمایز شوند و رفتاری خشن دارند، باقی تظاهرکنندگان صلح‌جو و غیرمسلح بودند. خیلیها آسیب دیدند و کار برخی به بیمارستان هم کشید و تازه این آغاز جلسه[ی آنها] بود.

در ابتدای جلسه، مجنون اعظم، دونالد ترامپ دیوانه‌وار در بلندگو اعلام می‌کند «اول آمریکا، اول آمریکا» تا بتواند تصمیمش را درباره‌ی خروج آمریکا از پیمان اقلیمی پاریس توجیه کند. ترامپ در تلاشی مذبوحانه برای ضربه زدن به روسیه، پیشنهاد فروش گاز به اروپا را مطرح کرد تا اروپا دیگر «گروگان» روسیه نباشد. واقعا چقدر وقیح! دونالد اصلا نمی‌داند چه می‌کند. او فکر می‌کند کل جهان عروسک خیمه‌شب‌بازی او است. اکثر اروپاییان ترجیح می‌دهند محصولات هیدروکربنی را از روسیه بخرند به جای آنکه اسیر چنگال خونین و بی‌رحم ایالات متحد آمریکا و دست‌های پنهان پشت پرده‌ی واشنگتن باشند.

حالا باید دید که مجنون اعظم تا چه حد می‌تواند رعایای روان‌پریش اروپایی، استرالیایی و کانادایی‌اش را به ساز خود برقصاند.

پیش از شروع اجلاس، گفت‌وگوهای «غیررسمی» میان این جفت ناجور، ترامپ و مرکل انجام شد. آن‌ها مشخصاً بر کره‌ی شمالی، سوریه و اوکراین تمرکز کردند؛ کشورهایی که آمریکا مصمم به ایجاد بیثباتی و تقویت زمینههای «تغییر رژیم» در آنها است. و این همان عادت [قدیمی آمریکا] به دخالت در حق حاکمیت سایر کشورهاست که ترامپ طی کمپین خود قول داده بود آن را کنار بگذارد. [البته که] اربابان پشت پرده[۱] اجازه‌ی این سرپیچی را ندادند و دونالد هم آنقدرها جربزه نداشت که پای حرفی که به خاطرش انتخاب شده بود بایستد. خوب، راستش اگر مقاومت می‌کرد امکان داشت از کار بیکار شود یا حتی چیزهای بدتری برایش رخ دهد.

نه جی۷ و نه جی۲۰ را کسی انتخاب نکرده است. آن جی اول Grand یا Great است؛ خود گویم و خود خندم. همه باید عظمت آنها را بدیهی فرض کنند؛ این خودبزرگبینهای خودخوانده را. کسی هم مشروعیت آنان را زیر سؤال نمی‌برد. مردم هم تنها به مظاهر قدرت آن [غولها] اعتراض میکنند. این واقعیت که جی۲۰، سازمان ملل یعنی رکن رسمی [متولی امور بینالملل] را به حاشیه رانده، برای کسی اهمیت ندارد. شاید به این خاطر که سازمان ملل خود نیز عروسک خیمه‌شب‌بازی آن ارباب نامرئی است و عروسکگردان صحنه هم که  ایالات‌متحد آمریکا است. همین داستان دربارهی هر دادگاه بینالمللی دیگر هم صادق است که ممکن است بتواند آن کشورها را در برابر جرائمی که طی قرن گذشته و حتی فراتر از آن انجام دادهاند و همچنان نیز به ارتکاب آنها ادامه میدهند، وادار به پاسخگویی کند. قدرتهای جی۷، درهمتنیده با گروه جی۲۰، نیروهای شروع‌کننده و دامنزننده به جنگ، تخریب، کشتار بی‌رحمانه و آشوب دائمی هستند.

همچنین جی۷ که شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، انگلیس و آمریکا می‌شود (ژاپن هم پیرو استراتژی غربی است)، در واقع تمام کشورهای غربی، خود از مولدان کلیدی تروریسم هستند. آن‌ها در حال حاضر گروه‌های تروریستی مشهور اسلامی، همچون داعش، القاعده، النصره و دیگر گروه‌هایی که با استراتژی‌های جنگی فعلی جی۷ همخوانی دارند را تأمین مالی، تغذیه و مسلح کرده و تعلیم می‌دهند.

با اینهمه -لابد باورش هم برایتان سخت است- عنوان نخست در دستور کار درهم و برهم اجلاس هامبورگ از قضا مبارزهی جهانی با تروریسم بود. چه ریاکارانه! خودتان آنها را به وجود می‌آورید، تأمین مالی می‌کنید و خود نیز با آنها میجنگید. شما به مردم دروغ می‌گویید؛ اما تا کی میتوانید این دروغها را به خوردشان بدهید؟

این ماجراها یادآور گفته‌ی هلموت اشمیت، صدراعظم پیشین و مشهور آلمان است که در مصاحبه‌ای درباره‌ی تروریسم با روزنامه‌ی آلمانی «Die Zeit» در ۳۰ اوت ۲۰۰۷ اندکی پیش از مرگش گفت: «فکر می‌کنم اغلب تروریست‌ها اعم از اینکه نماینده‌ی فراکسیون ارتش سرخ آلمان (RAF)، بریگاد سرخ ایتالیا، فرانسوی‌ها، ایرلندی‌ها، اسپانیایی‌ها یا اعراب باشند، موضع نسبتاً معتدلی در تحقیر انسانیت دارند [چندان افراطی نیستند]. از این نظر آنها به مراتب از اشکال خاصی از تروریسم دولتی بهتر هستند.» زمانی که روزنامه‌نگار از او پرسید: «آیا جدی می‌گویید؟ اشاره‌ی شما به کیست؟» اشمیت گفت: «بهتر است همین‌جا تمامش کنیم. این حرف را جدی می‌گویم.»[۲]

تنها این خودبزرگبینهای روان‌پریش غربیاند که می‌توانند به ایجاد یک اتحاد با هدف ساختن نظم نوین جهانی (NWO) فکر کنند. گاهی نیز آن را «نظم واحد جهانی» میخوانند که اشاره‌ای تلویحی به وجود یک دولت آنگلو-صهیونیستی دارد. همه‌ی این‌ها به سرکوب نظامی و انقیاد مالی یک گروه کوچک از نخبگان نظامی و مالی صهیونیستی ختم می‌شود.

هنوز وقت هست که بیدار شویم، برای این‌که خود سرنوشتمان را به دست بگیریم، فریب تبلیغات رسانه‌های دروغ‌گوی خون‌خوار را نخوریم و خود را از دست مالکیت خصوصی کلاه‌بردار که تحت سیطره‌ی نظام پولی جعلی بر پایهی دلار است، به درآوریم.

بدیلهای دیگری هم داریم. باید آن‌ها را ببینیم و سپس انتخاب کنیم. این به ما بستگی دارد که بخواهیم از غرب همیشه سرکوبگر رها شویم. هرکدام از ما باید آن بارقه‌ی کوچک نور را، صلح، که در نزدیکی ماست ببینیم و بپذیریم که گناهی بزرگ در زندگی ما، در زندگی صد سال گذشته‌ی ما، وجود دارد. ما درگیر جنگ و نبردهای خونین شدیم؛ جنگ از پی جنگ. ما فکر کردیم که کشمکش و خشونت، هنجاری کلان است و همواره «دیگریها» و عمدتاً شرقیها مسبب و محرک آن هستند. بله! ما باورش می‌کنیم؛ چون راحت است، و دشوار است که بپذیریم دروغی را زندگی میکنیم؛ دروغی رسوا که همه یا بیشتر ما با آن زیستهایم. پذیرش این واقعیت و ایستادگی برای عدالت، می‌تواند ما و تمدن‌مان و حتی انسانیت را نجات بخشد.

جی ۲۰ چیست و شامل چه کسانی است؟

آن‌ها همان جی۷ هستند که با همراهی ۱۳ قدرت اقتصادی دیگر به نام «قدرت‌های نوظهور» که شامل روسیه، چین، برزیل، هند، اندونزی، آرژانتین، مکزیک، آفریقای جنوبی، استرالیا، کره‌ی جنوبی، ترکیه و اتحادیه‌ی اروپا به همراه اسپانیا به‌عنوان ناظر دائمی می‌شوند، بزرگ‌تر شده و اهداف شیطانی خود را پنهان کرده‌اند. البته تأمین‌کنندگان مهم مالی و نهادهای سیاسی کلیدی جهان که متعلق به دنیای غرب هستند، مانند صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، بانک مرکزی آمریکا و سازمان ملل متحد با زیرمجموعه‌های منطقه‌ای خود از هامبورگ جا نمانده‌اند.

دوسوم جمعیت جهان، ۹۰% تولیدات اقتصادی و ۸۰% تجارت جهانی در اختیار جی۲۰ است. دستور جلسه‌ی آن‌ها در هامبورگ به‌جز در مواردی که ممکن است برای توده‌ی مردم جذاب باشد، همچون مبارزه با تروریسم، تقریباً محرمانه است. اما آن‌ها قطعا زیر پوشش «امنیت و تروریسم» و با هدایت گروه ترامپ برای مهار نابکارانی همچون ایران، ونزوئلا، بولیوی و البته محور جدید شرارت در شرق یعنی کره‌ی شمالی به بحث می‌نشینند. خوشبختانه، چین و روسیه هم دور میز هستند و ترامپ با همه‌ی جسارتش باید مراقب باشد که مایه‌ی خنده‌ی نشست سران نشود.

ناتو، اقتصاد و تروریسم دست در دست همدیگر دارند. بدون ترور، هیچ جنگی توجیه نمی‌شود. بدون جنگ تولید اسلحه‌ای در کار نیست و بدون صنعت نظامی-امنیتی، اقتصاد جهان غرب نابود می‌شود. بیش از ۵۰% تولیدات اقتصادی آمریکا وابسته به تولید افزارهای جنگی و حفاظتی و خدمات مربوط به آن است. اگر اروپا همچنان به سرسپردگی آمریکا ادامه دهد، اندکی دیگر پا جا پای آمریکا خواهد گذاشت. به همین دلیل تروریسم یک ضرورت است؛ و صلح غیر ممکن.

آیا نیروهای ناتو به زودی با کره‌ای‌ها رودررو خواهند شد؟ -چراکه نه. ناتو در انظار موجه است؛ ائتلاف مشتاقان به رهبری واشنگتن، پشت نماد ناتو پنهان شده‌اند. در سرزمین بی‌قانون‌ها، مصونیت مرزی نمی‌شناسد.[۳]

آیا می‌دانستید که در آن سوی جهان، مهم‌ترین سرسپرده‌ی نومحافظه‌کار واشنگتن، یعنی رئیس جمهور کلمبیا، از ناتو برای حمایت از مبارزه با «شرورانی» همچون فارک[۴] کمک خواسته و از این طریق یک قرارداد دغلکارانه‌ی صلح برای فریب جهانیان امضا کردند. طی این قرارداد فارک به میزان زیادی خلع سلاح شد و اکنون مغبون است. رئیس جمهور سانتوس (برنده‌ی نوبل صلح -شبیه اوباما و کیسینجر!) و سروران واشنگتنی‌اش که می‌خواهند این جنبش مهم دهقانی که تنها نیروی مقاومت در برابر استیلای آمریکا بر زمین‌هایشان و حمایت مداوم از کارتل‌های مواد مخدر است، را از صحنه حذف کنند.

خیلی فکرش را نکنید که ناتو در آمریکای جنوبی یا آسیا و خاورمیانه چه کاری دارد. ماشین کشنده و وحشی ناتو کار خودش را در جریان انقیاد همه‌ی نقاط دنیا و در حالی که اکثر مردم چشم‌ها و گوش‌هایشان را بسته‌اند و ساکت مانده‌اند به پیش می‌برد. ناتو نیز همچون نهادهای نامشروع جی۲۰ و جی۷، هیچ‌گاه [از سوی عموم به اندازه‌ای که باید] مورد توجه قرار نگرفته است. اما حواس‌تان باشد -این یک نهاد جنایت‌کار است که برای ویرانی جوامع و وابسته ساختن کشورهای مستقل به‌کار می‌رود. برنامه‌ی فعلی واشنگتن، کنترل روسیه از طریق تعدی ناتو در مرزهای آن کشور با شرق اروپا و چین از طریق تحریک مداوم و تهدید حاکمیت کره‌ی شمالی است.

به همین دلیل است که جی۲۰ صحبت در مورد حق ویژه‌ی ناتو برای برطرف ساختن جنگ‌ها و کشمکش‌ها و البته مبارزه با تروریسم را از دست نمی‌دهد. هرچند، روسیه و چین فریب این ترفندها را نمی‌خورند.

بعد از مباحثه درباره‌ی سازوکارهای حمایتی مثل جنگ‌ها و تبلیغات دروغ، که گوبلس اگر بود به خود می‌بالید، اقتصاد و امور مالی نقش محوری خواهند داشت. چگونه می‌توان جهانی شدن اقتصاد را برای دستیابی به «طیف کاملی از سلطه‌های اقتصادی و پولی» در کوتاه‌ترین فاصله‌ی زمانی تسریع کرد؟ -اقتصاد غربی با دست خالی ادامه می‌دهد- تنها عامل پیشرفتش هم حرص و سود آنی تعدادی اندک است. بخشی از برنامه‌ی نهایی، خصوصی‌سازی تمام دارایی‌های دولت است. مردم کنار گذاشته شده‌اند. انبوه مردم مجبورند مصرف کنند تا نورچشمی‌هایی بسیار اندک به هدف حقیر خود که حرص «بیشتر و بیشتر» است و ولعی سیری‌ناپذیر دارند عملی شود. این مردم در این فضای خشک و برهوت که [حتی] زیرساخت و رفاه اجتماعی‌اش هم غارت شده، به زودی جوانه خواهند زد.

آنچه به ارث می‌ماند، دست و پا زدن زیر بار قرض است. انسان‌ها برای نجات خود در صف مقروضان قرار می‌گیرند و به مرور به صف اعدامی‌ها منتقل می‌شوند. به همین صورت کشورهای بی عمل مجبورند برای دست یافتن به حداقل جیره برای بقا زیر بار قرض بروند. یونان تجلی این چاقوی تیزی است که در حال بریدن گلوها و آخرین شاهرگ زندگی است. همبستگی و اتحاد هیچ‌جا یافت نمی‌شود.

این حیوان در حال مرگ وحشیانه خود را به چپ و راست و بالا و پایین می‌زند. مذبوحانه در نوبت مرگ ایستاده است، اما می‌خواهد همه‌ی ما را نیز با خود به ورطه‌ی هلاک بکشد. همچون دست و پنجه نرم کردن مرگبار سگ مبتلا به هاری که نمی‌خواهد بمیرد و دل نمی‌کند. او تا آخرین لحظه دل نمی­کند -تا اینکه مرگ بر همه‌ی ما چیره شود. این خطری است که ما با آن مواجهیم؛ یک هولوکاست هسته‌ای که پوتین هم بعضی جاها آن را مطرح کرده است. هیچ‌کس نجات نمی‌یابد و جی۲۰ این را می‌داند.

اما فراموش نکنید که جی۲۰ همان‌طور که خود نامشروع است، هر کار کند و هر تصمیمی بگیرد نیز نامشروع است. پلیس هامبورگ به هیچ وجه حق ندارد اقدام به سرکوب نهضتی کند که علیه قدرت نامشروع دیکتاتورهای مجنون و گردهمایی گانگسترهای غیرقانونی به راه افتاده است.

با فرمان مرکل برای خواباندن مخالفت‌ها، پلیس سرکوبگر در هامبورگ حاضر شد. اما این امر خود پیشگویی از آینده‌ای می‌کند که در اروپای سراسر نظامی چه رخ خواهد داد. برای آنانی که نمی‌دانند باید بگویم، هم اکنون در یکی از مدرن‌ترین کمپ‌های آموزش نظامی آلمان در زاکسن-آنهالت در نزدیکی هامبورگ، یک «شهر متروکه» توسط ارتش آلمان و با همکاری ناتو با هزینه‌ی چند میلیارد یورویی در حال ساخت است. این شهر مصنوعی از ابتدای سال ۲۰۱۸ برای آموزش جنگ شهری به ناتو و نیروهای نظامی اتحادیه‌ی اروپا آماده می‌شود تا بتوانند خیزش‌ها و اعتراضات احتمالی مردم در نتیجه‌ی تدابیر اقتصادی نوفاشیستی سردمداران اروپایی را -شبیه آنچه در یونان رخ داد- سرکوب کنند. پیش‌بینی مرکل و «رهبران» ناتو این است که مردم احتمالاً این شرایط را تاب نیاورند.

از این رو، آنها برای سرکوب اعتراضات احتمالی در شهرهای اروپا آماده شده‌اند. نیروهای نظامی و پلیس از کشتن برادرهای خود شرم ندارند. ما شاهد این رخدادها هستیم و می‌بینیم در هفت سال گذشته بر سر یک کشور چه آمده است –یونان زیبا، سرزمینی که فیلسوفان، ریاضی‌دانان و دانشمندانی در خود پرورانده است که ما هنوز تحسین‌شان می‌کنیم- و اینکه مفهوم حقیقی دموکراسی که دنیای غرب از آن برای حقه‌بازی و شیادی استفاده و سو استفاده کرده، کجا رفته است. آنچه امروز در دست داریم یک امید واهی است؛ و شعار و قیل و قالی گوش‌خراش که بیشتر ملت‌های غیردموکراتیک خودکامه و زیردستان‌شان برای متهم ساختن آنانی که گوش به فرمانشان نیستند سر می‌دهند.

جی۲۰ی‌ها تا زمانی که به آنها اجازه داده شود این بازی را ادامه می‌دهند. بیشتر آنها می‌دانند که این احتمالا آخر بازی است و آینده در دست شرق خواهد بود و دوران غرب به پایان رسیده است. دیر یا زود غرب با حرص، خشونت و دروغ‌هایش دست به انتحار خواهد زد.

 

درباره‌ی نویسنده: پیتر کوئنیگ اقتصاددان و تحلیلگر جغرافیای سیاسی است. او کارمند پیشین بانک جهانی بوده که در حوزه‌های محیط‌زیست و منابع آب در مناطق گسترده‌ای از جهان کار کرده و در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا و آمریکای جنوبی سخنرانی‌هایی داشته است. او همچنین نویسنده‌ی کتاب انفجار – یک اثر هیجان‌انگیز اقتصادی درباره‌ی جنگ، نابودی محیط‌زیست و حرص سرمایه‌داری، اثری تخیلی بر اساس واقعیات و۳۰ سال تجربه‌ی کار پیرامون دنیا در بانک جهانی و نویسنده‌ی همکار در کتاب نظم جهانی و انقلاب! مقاله‌هایی درباره‌ی مقاومت است.

 

متن اصلی:

https://goo.gl/LFocuV

 

 

[۱] نویسنده از عبارت ارباب تک-چشم استفاده کرده که چندان در زبان فارسی معنا را نمیرساند. مترجم

[۲] www.zeit.de/2007/36/Interview-Helmut-Schmidt/seite-7%E2%80%93inGerman

[۳] بی‌قانون‌ها جایی را به عنوان جای قانونمند قبول ندارند؛ در دنیای آن‌ها همه جا بی‌قانون است. اشاره است به این که کشورهای قدرتمند، همه جا مصون هستند و قوانین محلی برای آن‌ها معنا ندارد. مترجم

[۴] Farc

اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *