نویسنده: حمید قیصری • مقدمه من در این یادداشت کوتاه قصد ندارم، و نمیتوانم، به ایدهای عینی و عملی برای برونرفت زنان از وضعیت محصور و مطرود کنونیشان در نظام رفاهی ایران اشاره کنم. در عوض خواهم کوشید با صرفنظر از رویکرد تجویزی، استدلالهایی را عرضه کنم که ممکن است برای تحلیل عمیقتر بنبست رفاهی زنان مفید باشند. بیش از هر چیز، ذهن من درگیر این پرسش است که چگونه میتوان از ادراکی که صرفاً محرومیتها را پررنگ میکند و به رهیافتهای کاهش نابرابریها نمیاندیشد، فاصله گرفت. بغرنج بودن موقعیت زنان در نظام رفاهی امروزین ایران، بازتابی از نقشآفرینی ترکیبی مؤلفههای گوناگونی است که هر یک به نوعی زنان را از مرتبۀ شهروندان برابر و واجد حق مشارکت در تصمیمگیری و سیاستگذاری خارج کرده و در جایگاه ابژههایی منفعل نشاندهاند؛ ابژههایی «نیازمند» و «وابسته» که گریزی از رسیدگی حداقلی و اضطراری به شرایط «بحرانی» آنان نیست. کوشش من در این یادداشت بر آن بوده که همین تصویر تقلیلگرایانه را به چالش بکشم و با ارائهی تفسیری که زنان را یکی از گروههای اجتماعی دچار «ناپایداری» هستیشناختی و در معرض آسیبهای ناشی از هژمونی نولیبرالی معرفی میکند، خواهان فعالشدن پتانسیلهای دموکراتیکی شوم که میتواند زنان را به جایگاه…
بیشتر بخوانید »یادداشت
عطا رشیدیانی یکم برای ترمینال واژهی «پایانه» را در فارسی پیشنهاد کردهاند و عجب معادل تأملبرانگیزی است. خود واژهی Terminal نیز اشتراک واژگانی تام و تمامی دارد با Termination و ویرانی؛ دوم پایانهها پایانگاههای شهریاند؛ یا مسافرانی را به پایان راهشان میرسانند تا به خیل جمعیتی بپیوندند که این کلانشهر را به جایی بس پیچیدهتر از ترکیبهای فضایی و مکانی تبدیل کردهاند؛ و یا خستهگانی از این خیل را به درب خروج هدایت میکنند تا برای چند صباحی شهروند جهان دیگری باشند. این گاراژهای مدرن که میتوان تاریخشان را تا اوائل دههی ۱۳۵۰ نیز پی گرفت، از جمله مظاهر تحولیاند که در جایگاه تهران و شهرهای بزرگ نسبت به دیگر نقاط شهری و روستایی ایران پدیدار شد؛ سوم در «پایانه»ها نماهای متعددی از همان نسبت واژگانی با «ویرانی» هست و ما این نماها را واجد ارزشهای انسانشناختی فراوانی یافتهایم؛ در این گردآوردهی رنگارنگ انسانی که در آن تنوعی بدیع از فرهنگ، جنسیت، قومیت، زبان و طبقه میتوان یافت، جلوههایی بدیع هست از «پایانهای» شدن «هویت»، «خاطره» و «تاریخ» آنان که تن به چنین ویرانی و صیرورتی سپرده و میسپارند؛ چهارم «پایانه»ها؛ این «ویرانیگاه»های شهری به ما تجربهای غنی از «ناپایداری» میبخشند؛ ما را به «گوشه» و «کنج»ی…
بیشتر بخوانید »تلخیص و ویرایشی از سخنرانی انجامشده در کارگاه روش تحقیق «کار میدانی اتنوگرافیک: تجاربی از بافتهای رنج اجتماعی» در نشست «مسائل محلی در زمینه ملی: مسائل اجتماعی هرمزگان» – اتحادیهی انجمنهای علمی دانشجویی علوم اجتماعی ایران، بندرعباس، دانشگاه هرمزگان، ۳۰ آذر ۱۳۹۵٫ پیادهکنندگان متن: زهرا عبدی[۱] و فروغ صالحبابادی[۲] *** «تجربه»ی شخصی در کار اتنوگرافیک نفوذ تدریجی عامل «تجربهی شخصی» را میبینید و درمییابید که کار تفاوت روزافزونی با دیگر تجربههای روششناختی و میدانی پیدا میکند. شخصبودگی پژوهشگر، ویژگیهایی که در جهان شخصی او هست، تأثیری مستقیم بر روایتی میگذارد که از واقعیاتی که خود لمس کرده ارائه میدهد. از همین روی گفتم حقیقتش این است که چندان نمیتوان دم از «آموزش» و «انتقال دانستهها» در کار اتنوگرافیک زد. این را هم که در اینجا چیزهایی برای گفتن دارم، بگذارید به حساب «به سخن درآمدن» حافظهای آغشته به یک «لامسه»ی اتنوگرافیک؛ من دارم «تجربه»هایم را با شما به اشتراک میگذارم و هیچ قصد ندارم از این تسهیم تجربه، به شاکله و چارچوبی تکنیکال برسم که میشود آن را به دیگران توصیه کرد. باید آن یادآوری انسانشناسان تجربهمحور را پاس داشت و پذیرای این واقعیت بود که همین «مواجهات» و همین «لامسه»های اتنوگرافیک است که در هر تجربهی…
بیشتر بخوانید »متن سخنرانی در کارگاه روش تحقیق «کار میدانی اتنوگرافیک: تجاربی از بافتهای رنج اجتماعی» در نشست «مسائل محلی در زمینه ملی: مسائل اجتماعی هرمزگان» – اتحادیهی انجمنهای علمی دانشجویی علوم اجتماعی ایران، بندرعباس، دانشگاه هرمزگان، ۳۰ آذر ۱۳۹۵٫ پیادهکنندگان متن: زهرا عبدی[۱] و فروغ صالحبابادی[۲] *** کار میدانی اتنوگرافیک عنوانی که من برای این سخنرانی یا «کارگاه» انتخاب کردم «کار میدانی اتنوگرافیک»[۳] است. دشواری کلیدی این کارگاه به زعم من آن است که سخن گفتن از اتنوگرافی آسان و آموختن آن به دیگری، مانند بسیاری دیگر از روشهای پژوهش، دشوار است. البته میدانیم که مفهوم «اتنوگرافی» به حیطهی «روش تحقیق» محدود نمیماند، اما حتی اگر هم امکان محدود ساختن آن به این حیطه وجود داشت، باز هم این از دشواری آموختن آن به دیگران نمیکاست. وابستگی کار اتنوگرافیک به «تجربه» را باید مهمترین علت این دشواری دانست. از همین منظر هم بود که تصمیم گرفتم در این کارگاه سخنانم را که از وادی نظر و انتزاعپردازی برکنار نیستند، با قطعاتی از کارهای میدانیام درآمیزم و با ترکیب آن قطعات با برخی تصاویر و عکسهای گرفتهشده در جریان کارهای میدانیام، بکوشم چیزهای معنادارتر و ملموستری دربارهی کار میدانی اتنوگرافیک بگویم. من از دورهی کارشناسی به موضوع حاشیهنشینی و…
بیشتر بخوانید »نویسنده: نوح منوری • موضوع «روابط کار» و به طریق اولی «قانون کار» در ایران همواره مورد بحث بوده است، اما کمتر پیش آمده که دربارهی نیروهای کار بخش دولتی یا به طور کلی بخش عمومی بحث مستقلی شکل بگیرد. حتی در منابع ارزشمند این حوزه نیز به دشواری میتوان نشانی از توجه اختصاصی به موضوع نیروهای کار دولتی یافت. به عنوان نمونه میتوان به اثر بهداد و نعمانی اشاره کرد که در آن اشارهای به نیروهای انسانی دولت نشده است. این در حالی است که بر اساس دادههای سالنامه آماری سال ۱۳۹۴، ۳۴ درصد از جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر کشور یعنی حدود ۲۲٫۴ میلیون نفر شاغل محسوب میشوند که از این تعداد حدود ۲٫۳ میلیون نفر کارکنان دولت هستند. با احتساب کارکنان نهادهای عمومی غیردولتی میتوان نتیجهگیری کرد که بیش از ۱۵ درصد نیروهای کار در کشور شاغلان بخشهای دولتی و عمومی هستند.
بیشتر بخوانید »نویسنده: حمید قیصری• چکیده: تاریخ سوسیالدموکراسی را بدون ارجاع به پیشینهی سترگ سوسیالیسم فرانسوی نمیتوان نوشت، اما این سوسیالدموکراسی آلمانی است که با سابقهای یکصد و پنجاه ساله از فعالیت حزبی و سامانیافته، شناختهشدهترین سنت اندیشگانی سوسیالدموکراتیک را بنا نهاده است. در حالی که اکنون هیچ کس نمیتواند منکر جایگاه بیهمتای آلمان در هرم قدرت اروپایی باشد، بحرانهای متعدد بینالمللی از یک سو و رویکرد التقاطی حزب دموکراتمسیحی از سوی دیگر، موجب شده است حزب سوسیالدموکراتیک آلمان با بنبستهای جدی در پراتیک سیاسی خود روبرو شود. همزمان با ناکامیهای سوسیالیستهای فرانسوی در مقابله با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، موفقیت اقتصادی آلمانِ مرکل چنان بوده است که به دشواری میتوان روزنی را برای احیای اندیشهی سوسیالدموکراتیک از منظر اقتصادی متصور بود. با اینحال، سوق تدریجی آلمانِ کنونی به سوی فهم نولیبرالی جهان، زمینهای تازه را برای بازاندیشی در ظرفیتهای حزب سوسیالدموکرات آلمان فراهم آورده است.
بیشتر بخوانید »نویسنده: نوح منوری• اگرچه دورکیم[۱] بهعنوان یکی از جامعه شناسان کلاسیک شناخته شده، اما آرای او در جامعه شناسی سیاسی کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته است. البته کم توجهی به جامعهشناسی سیاسی دورکیم مختص به ایران نبوده است.
بیشتر بخوانید »